نیکاجوننیکاجون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نیکا جون هدیه ناز خدا

واکسن چهارماهگی

سلام نیکا جونم .بالاخره عزیزم روز واکسن چهار ماهگیت رسید. من وبابایی کلی استرس داشتیم که تب نکنی .روز سه شنبه بود که من تا ظهر منتظر بابایی بودم بیاد تا بریم پیش عمه جون وواکسنتو عمه اعظم بزنه .خدارو شکر مثل سری قبل اصلا تب نکردی همچین شارژ شده بودی که میگفتیم عمه تو رو دوپینگ کرده. ولی فرداش کمی بی اشتها شدی بالاخره طبیعی. اینم نیکا جون بعداز واکسیناسیون ...
22 دی 1392

بدون عنوان

من هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی .پنچره اتاقم را باز میکنم وفریاد می زنم . تنهاییت برای من... غصه هایت برای من... همه بغض های اشکهایت برای من... بخند برایم بخند... آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را... صدای همیشه خوب بودنت را   ...
7 دی 1392

یلدا مبارک

نیکا جونم سلام .بالاخره بعد از مدت طولانی تونستم بیام تو وبلاگت وبرات بنویسم. اخه عزیزم چند روزی بود که مریض شده بودی حیلی سخت بود الهی هیچ بچه ای مریض نشه.متاسفانه اولین یلدای دختر گلم همراه با مریضی شد.بدجوری اسهال استفراغ داشتی گلم.من شب وروز نداشتم از استفراغهای شدیدت وحشت میکردم .همه ی اطرافیان میگفتن تو خیلی سخت میگیری .ولی باین که مریض بودی بازم میخندیدی.اخه دختر گل منی شیطونم .تحت هر شراطی خنده تو لبای نازت داری   ...
7 دی 1392
1